سلام علی آقا ببخشید من از شما یه کمکی میخوام میشه من را یاری دهید خلاصه میگم : من 5 سال پیش با آقایی آشنا شدم و عاشقش شدم.بهونه ای جور کردم تا بیشتر با هم باشیم و به کلاس زبانی که اون میرفت رفتم.من با ایشون رابطه خوبی برقرار کردم.بعد از یک سال هیچ نشونه ای از این که منو دوست داشته باشن ندیدم و دیگه اونجا نرفتم. چون دیدنش آزارم می داد با خودم گفتم اگه منو بخواد پیدام میکنه.چند سالی از این موضوع گذشته اما من فراموششون نکردم و حتی نتونستم کسی جز اون رو دوست داشته باشم.چند روز پیش تو ایستگاه مترو بودم و عمیقا بهش فکر میکردم . تو این چند سال ندیده بودمش و خبری ازش نداشتم.یکدفعه دیدم جلوم ایستاده و سلام کرد.فکر کردم دارم خواب میبینم اما خودش بود.تقریبا یک ساعت با هم صحبت کردیم و در آخر گفت که تو یه شرکت کار میکنه و احتیاج به کسی دارن که کار کامپیوترش خوب باشه و از م خواست برم پیشش.الان نمیدونم چکار کنم.هم خوشحالم که دیدمش و اگه اون کارو قبول کنم با هم کار کردنمون یه شانس باشه برام. و ترس از یه شکست دیگه که برای بار دوم اگه اتفاق بیوفته خیلی برام سخت میشه. لطفا راهنماییم کنید برم یا نه؟
در ضمن تشکر بابت مطالب قشنگتون
خانوم عزیز کار کردن یه مسئله ست و اون آقا یک مسئله دیگه!
شما ببینید اصلا جویای کار بودید تا حالا یا نه این آقا سبب این شده که شما برید سرکار؟ اگه دنبال کار بودید و هستید خب سری به شرکت ایشون بزنید و از من میشنودید در مورد شرکت و کار اصلی شرکت و حتی کارکنانش یه تحقیق اجمالی هم بکنید .بعد اگه مشکلی نبود اون کار رو بپذیرید ضمن اینکه حواستون باشه و یادتون نره که شما به اون کار نیاز داشتید و نه به خاطر مرد موردنظرتون اونجا رفتید!
اما اگه به کار کردن فکر نکردید و حالا که این آقا پیشنهاد دادن میخواید به خاطر نزدیک شدن به ایشون کارو بپذیرید خیلی باید احتیاط کنید و کارو بهانه هدف اصلیتون نکنید چون در اینصورت احتمالا" در زمینه کارتون دچار مشکلی میشید و اگه از طرف اون آقا کششی به سمت شما صورت نگیره که علاوه بر کار ،خودتون هم داغون میشید!
پس اول هدفتون رو مشخص کنید اگه اولویت با کار کردنه پس بپذیرید و ضمن کار کردن به مرور زمان براتون روشن میشه که ایشون ازدواج کردن یا نه ؟ به شما تمایلی دارن یا نه ؟شما رو فقط برای کار خواستن یا قصد دیگه ؟ د راینصورت اگه شنا رو بخواد حتما" قدمی برمیداره اما اگه نخواد دیگه شما کاری نمیتونید بکنید و تنها باید به کارتون تو اون شرکت ادامه بدید یا اینکه رهاش کنید مثل کلاس زبان!
اما اگه خود شخص هدف اصلیتون باشه که در در صورت متاهل بودنش دیگه نیازی به رفتن به اون شرکت نیست
یکی مثل خودت
چهارشنبه 5 اسفندماه سال 1388 ساعت 11:37 ب.ظ
سلام علی اقا میشه کمکم کنید من 21 سالمه و دانشجو ، به یکی از همکلاسی هام علاقه مندم ، در حالیکه ایشون نمیدونه و به نوعی این علاقه ی یه طرفه خیلی خیلی آزارم میده ، آخه 4 ترمه که دارم صبر می کنم و هیشکی هم از این علاقه خبر نداره از طرفی در میون گذاشتن مستقیم موضوع چندان برام راحت نیست چون بی تجربه ام اما فکر می کنم یه چند وقتیه که ایشون متوجه علاقه ی بنده شده اند! (من کار یا حرکت خاصی نکرده ام اما فکر می کنم شاید مصداق اون ضرب المثل قدیمیه که میگه عاشقا رو جون به جونشون بکنی تابلوئن!!)
اما دوستان ؛ من تصمیم جدی آخر رو گرفتم میخوام برم و بهش بگم شاید از بلاتکلیفی دربیام اگه جوابش مثبت بود که تکلیفم معلومه اگر هم منفی بود سعی می کنم ناراحت نشم چون به هر حال قلبی که برای من نمی تپه رو نباید صاحب شد اما نمیخوام که با حرکتی ناشی از بی تجربگی همه چیزو خراب کنم و جواب منفی بگیرم ؛ آخه اینجوری بعدش خیلی داغون میشم و برای همیشه پشیمون...
از همه ی کسانی که این تاپیک رو میخونن کمک می خوام راهنماییم کنین و همه ی اون چیزی رو که به ذهنتون میرسه برای گفتگوی مستقیم لازمه رعایت کنم به صورت کامل توضیح بدین
اگه توضیحات بیشتر لازمه بفرمایین که جواب بدم ؛ چشم انتظار کمک های شما
سلام عزیز...
خب دوست عزیزم توجه شما را به چند نکته جلب می کنم سپس پاسخ را با شنیدن توضیحات دیگر شما خواهم داد.
یک: اغلب ما به جوانان بخصوص پسران توصیه می کنیم تا تکامل کامل بلوغ فکری و حداقل تا سن 24 سالگی تصمیم نهایی و انتخاب نهایی را ننمایند.
دو: بر حسب توصیه بالا ازدواج و انتخاب نهایی فرد برای انتخاب در سنین پایین با درصد خطای بالای همراه است. ولی ما هرگز فاکتور سن را بصورت نهایی و پراهمیت در نظر نمی گیریم.. اگر سخن از سن مطلوب و مناسب می کنیم لوزما به این دلیل است که ببینیم آیا مراجع ما تا این سن(21 سالگی) ان توانایی و استقلال لازم را برای بر عهده گرفتن مسئولیتی دارد یا خیر؟؟
سه: رابطه دخترو پسر در ابتدایی شکل آن هم باید با هدف باشد در غیر این صورت رابطه رفته رفته ارزش پویای خود را از دست داده و تنها برای کنجکاوی و رفع نیاز اولیه ادامه می یابد و در نتیجه اولین عواقب چنین دوستی هایی وابستگی هست.
چهار: اگر قصد شما صرفا دوستی بدون هدف است من هرگز توصیه نمی کنم.
305 اگر قصد شما از ایجاد رابطه ""شناخت"" و ""ازدواج"" است باید فاکتورهای زیر را رعایت کنی:
الف)زمان شروع رابطه و مدت پایین آن کاملا مشخص باشد.
ب)از صمیمیت بیش از حد و احساسات بجای منطق درست هرگز برای دوام رابطه استفاده نشود.
ج)رابطه برای شناخت کاملا آشکار بوده و در یک سیکل 6 ماهه طی شود.
د)سعی کنید خانواده ها در جریان رابطه باشند.
و در آخر اگر هنوز شرایط(بلوغ فکری) و قدرت برعهده گرفتن مسئولیتی ندارید یا اصلا نداشته اید بهتر است هرگز خود را درگیر چنین رابطه ای ننمایید.
حالا سوال ها::
>>>با توجه به توصیه های بالا آیا شرایط ذکر شده را در خود می بینید؟
>>>هدف شما از ایجاد رابطه چیست؟؟
>>با پاسخگویی به این سوالات پاسخ نهایی و مورد نظر شما را خواهیم گفت.
سلام علی آقا چقدر خوب مینویسی من که هر روز میام وبلاگت نگاه کنم موفق باشی
سهیل ۲۱ از گرگان
سلام علی آقا ببخشید من از شما یه کمکی میخوام میشه من را یاری دهید خلاصه میگم :
من 5 سال پیش با آقایی آشنا شدم و عاشقش شدم.بهونه ای جور کردم تا بیشتر با هم باشیم و به کلاس زبانی که اون میرفت رفتم.من با ایشون رابطه خوبی برقرار کردم.بعد از یک سال هیچ نشونه ای از این که منو دوست داشته باشن ندیدم و دیگه اونجا نرفتم. چون دیدنش آزارم می داد با خودم گفتم اگه منو بخواد پیدام میکنه.چند سالی از این موضوع گذشته اما من فراموششون نکردم و حتی نتونستم کسی جز اون رو دوست داشته باشم.چند روز پیش تو ایستگاه مترو بودم و عمیقا بهش فکر میکردم . تو این چند سال ندیده بودمش و خبری ازش نداشتم.یکدفعه دیدم جلوم ایستاده و سلام کرد.فکر کردم دارم خواب میبینم اما خودش بود.تقریبا یک ساعت با هم صحبت کردیم و در آخر گفت که تو یه شرکت کار میکنه و احتیاج به کسی دارن که کار کامپیوترش خوب باشه و از م خواست برم پیشش.الان نمیدونم چکار کنم.هم خوشحالم که دیدمش و اگه اون کارو قبول کنم با هم کار کردنمون یه شانس باشه برام. و ترس از یه شکست دیگه که برای بار دوم اگه اتفاق بیوفته خیلی برام سخت میشه. لطفا راهنماییم کنید برم یا نه؟
در ضمن تشکر بابت مطالب قشنگتون
خانوم عزیز کار کردن یه مسئله ست و اون آقا یک مسئله دیگه!
شما ببینید اصلا جویای کار بودید تا حالا یا نه این آقا سبب این شده که شما برید سرکار؟
اگه دنبال کار بودید و هستید خب سری به شرکت ایشون بزنید و از من میشنودید در مورد شرکت و کار اصلی شرکت و حتی کارکنانش یه تحقیق اجمالی هم بکنید .بعد اگه مشکلی نبود اون کار رو بپذیرید ضمن اینکه حواستون باشه و یادتون نره که شما به اون کار نیاز داشتید و نه به خاطر مرد موردنظرتون اونجا رفتید!
اما اگه به کار کردن فکر نکردید و حالا که این آقا پیشنهاد دادن میخواید به خاطر نزدیک شدن به ایشون کارو بپذیرید خیلی باید احتیاط کنید و کارو بهانه هدف اصلیتون نکنید چون در اینصورت احتمالا" در زمینه کارتون دچار مشکلی میشید و اگه از طرف اون آقا کششی به سمت شما صورت نگیره که علاوه بر کار ،خودتون هم داغون میشید!
پس اول هدفتون رو مشخص کنید اگه اولویت با کار کردنه پس بپذیرید و ضمن کار کردن به مرور زمان براتون روشن میشه که ایشون ازدواج کردن یا نه ؟ به شما تمایلی دارن یا نه ؟شما رو فقط برای کار خواستن یا قصد دیگه ؟
د راینصورت اگه شنا رو بخواد حتما" قدمی برمیداره اما اگه نخواد دیگه شما کاری نمیتونید بکنید و تنها باید به کارتون تو اون شرکت ادامه بدید یا اینکه رهاش کنید مثل کلاس زبان!
اما اگه خود شخص هدف اصلیتون باشه که در در صورت متاهل بودنش دیگه نیازی به رفتن به اون شرکت نیست
سلام علی اقا میشه کمکم کنید
من 21 سالمه و دانشجو ، به یکی از همکلاسی هام علاقه مندم ، در حالیکه ایشون نمیدونه و به نوعی این علاقه ی یه طرفه خیلی خیلی آزارم میده ، آخه 4 ترمه که دارم صبر می کنم و هیشکی هم از این علاقه خبر نداره
از طرفی در میون گذاشتن مستقیم موضوع چندان برام راحت نیست چون بی تجربه ام
اما فکر می کنم یه چند وقتیه که ایشون متوجه علاقه ی بنده شده اند! (من کار یا حرکت خاصی نکرده ام اما فکر می کنم شاید مصداق اون ضرب المثل قدیمیه که میگه عاشقا رو جون به جونشون بکنی تابلوئن!!)
اما دوستان ؛ من تصمیم جدی آخر رو گرفتم
میخوام برم و بهش بگم شاید از بلاتکلیفی دربیام
اگه جوابش مثبت بود که تکلیفم معلومه اگر هم منفی بود سعی می کنم ناراحت نشم چون به هر حال قلبی که برای من نمی تپه رو نباید صاحب شد
اما نمیخوام که با حرکتی ناشی از بی تجربگی همه چیزو خراب کنم و جواب منفی بگیرم ؛ آخه اینجوری بعدش خیلی داغون میشم و برای همیشه پشیمون...
از همه ی کسانی که این تاپیک رو میخونن کمک می خوام راهنماییم کنین و همه ی اون چیزی رو که به ذهنتون میرسه برای گفتگوی مستقیم لازمه رعایت کنم به صورت کامل توضیح بدین
اگه توضیحات بیشتر لازمه بفرمایین که جواب بدم ؛ چشم انتظار کمک های شما
سلام عزیز...
خب دوست عزیزم توجه شما را به چند نکته جلب می کنم سپس پاسخ را با شنیدن توضیحات دیگر شما خواهم داد.
یک: اغلب ما به جوانان بخصوص پسران توصیه می کنیم تا تکامل کامل بلوغ فکری و حداقل تا سن 24 سالگی تصمیم نهایی و انتخاب نهایی را ننمایند.
دو: بر حسب توصیه بالا ازدواج و انتخاب نهایی فرد برای انتخاب در سنین پایین با درصد خطای بالای همراه است. ولی ما هرگز فاکتور سن را بصورت نهایی و پراهمیت در نظر نمی گیریم.. اگر سخن از سن مطلوب و مناسب می کنیم لوزما به این دلیل است که ببینیم آیا مراجع ما تا این سن(21 سالگی) ان توانایی و استقلال لازم را برای بر عهده گرفتن مسئولیتی دارد یا خیر؟؟
سه: رابطه دخترو پسر در ابتدایی شکل آن هم باید با هدف باشد در غیر این صورت رابطه رفته رفته ارزش پویای خود را از دست داده و تنها برای کنجکاوی و رفع نیاز اولیه ادامه می یابد و در نتیجه اولین عواقب چنین دوستی هایی وابستگی هست.
چهار: اگر قصد شما صرفا دوستی بدون هدف است من هرگز توصیه نمی کنم.
305
اگر قصد شما از ایجاد رابطه ""شناخت"" و ""ازدواج"" است باید فاکتورهای زیر را رعایت کنی:
الف)زمان شروع رابطه و مدت پایین آن کاملا مشخص باشد.
ب)از صمیمیت بیش از حد و احساسات بجای منطق درست هرگز برای دوام رابطه استفاده نشود.
ج)رابطه برای شناخت کاملا آشکار بوده و در یک سیکل 6 ماهه طی شود.
د)سعی کنید خانواده ها در جریان رابطه باشند.
و در آخر اگر هنوز شرایط(بلوغ فکری) و قدرت برعهده گرفتن مسئولیتی ندارید یا اصلا نداشته اید بهتر است هرگز خود را درگیر چنین رابطه ای ننمایید.
حالا سوال ها::
>>>با توجه به توصیه های بالا آیا شرایط ذکر شده را در خود می بینید؟
>>>هدف شما از ایجاد رابطه چیست؟؟
>>با پاسخگویی به این سوالات پاسخ نهایی و مورد نظر شما را خواهیم گفت.
دراین شهرصدای پای مردمی است که همچنان که تو را می بوسندطناب دار تو رامی بافند...
مردمانی که صادقانه دروغ می گویند.